آمدنم بهره چه بود؟
عشق مجال این بازی خوب را فراهم می آورد
آمده ایم تا ببخشیم و خود را پیدا کنیم
آمده ایم تا عشق را ایمان را امید را دوستی را و نان را با دیگران قسمت کنیم
آمده ایم تا خلایی را پر کنیم
که فقط و فقط با وجود ما پر می شود و بس.
آمده ایم تا با هستی آگاه خویش
هستی هست ها را به ثبوت برسانیم .
اگر عشق نباشد ما نیز نیستیم و اگر ما نباشیم چگونه می توان گفت که اساسا چیزی وجود دارد ؟
آمده ایم تا با آمدنمان برخوبی ها و زیبایی های عالم
چیزی اضافه کنیم .
اشتیاقی که هستی یگانه در دل ما گذاشته است تا هیچ وقت راه خانه را گم نکنیم
و در قفس نیفتیم
فراموش نکنیم مرغ از آن روز زینت بخش سفره های ما شد که پرواز را فراموش کرد
مرغ دل در قفس روزمره گی ها می میرد .
دل پرنده است
آزادی می خواهد
دل را رها کنیم
تا عشق بورزد
و را ه حق پیش گیرد .
با تمام راه دشوار عشق باز میزبانش باشیم
پ.ن:منظور از عشق در این مطلب عشق حقیقی و الهی ست که بودنش آزادی بخش دلهای در بند و اسیر دنیای خاکی ست
پ.ن:این مطلب برگرفته از افکارم با الهام از نوشته های مسیحا برزگر