بوی مهر

فصل مدرسه ها هم شروع شد و این شش ماه دوم سال ...جلد کردن کتابای سپهر هر سال منو پرتاب میکنه به سالای مدرسه ی خودم که همیشه به غیر از کتابای خودم کتابای خواهر و برادر هم با  کمک مامان جلد میکردیم ..جلد کردن تمییز و مرتب رو از مامان یاد گرفتم الانم برا سپهر سعی میکنم خوب این کار رو انجام بدم ..بوی کتابای نو اول سال ..بوی کاغذ ..بوی مهر ...بوی مهر ...

هوای فصل زرد ..

بعد از یه سفر آزاد و راحت ..چنتا کتاب و چنتا فیلم در این روزای تعطیلی و استراحت .......  در حال استراحت عمیقی هستم ... .. حال و هوام پاییزی شده ..زنده باد  این فصل زرد و نارنجی.... هرچند که با آمدن پاییز باید با استراحت و کتاب و فیلم و خواب خداحافظی کنم و درس و دانشگاه و معلمی در مدرسه ...تازه سپهر هم هست درس و کاراش ...که البته بیشتر دیگه با خودشه بچه م بزرگ شده ...ولی با تمام تفاسیر پاییز دیوانه م میکنه و بی پروایش را دوست دارم ...باز هم پاییز ..هوای نرم و باد خنک .باران ..دلتنگی ..نفس عمیق ...

عکس هایی از فصل پاییز در ایران

 

یه وقتایی....

می دانی
یک وقت هایی باید
روی یک تکه کاغذ بنویسی
تـعطیــل است
و بچسبانی پشت شیشه ی افـکارت
...
...باید به خودت استراحت بدهی
دراز بکشی
دست هایت را زیر سرت بگذاری
به آسمان خیره شوی
و بی خیال ســوت بزنی
در دلـت بخنــدی به تمام افـکاری که
پشت شیشه ی ذهنت صف کشیده اند
آن وقت با خودت بگویـی
بگذار منتـظـر بمانند

"حسین پناهی"